محل تبلیغات شما

همین الان که دارم اینو مینویسم هنوز زبان خوندنم یه دور کاملش تموم نشده و دمنوش گل گاوزبون رو دارم یواش یوان نوش جان میکنم جای همگی هم خالیه :) و دارم اون اهنگه اگه این زندگی باشه من از مردن هراسم نیست . دارم گوش میدم .

همین قدر اوضاع خرابه همین قدر خسته شدم از امتحان های بی پایه و اساسی که فقط بناشون بر سختگیریه و هر وقت با این جور معلما سر و کار دارم دعا میکنم معلم شدم این شکلی نشم .

امشب دلم میخواست وسط خوندن برای امتحان بزنم زیر گریه که یاد اون جمله تو فیلم سر به راه افتادم که صبح پخش کرد : زندگی مشترک فقط 100 سال اولش سخته ! ولی به نظرم کلا زندگی 100 سال اولش سخته ! فکر کن 12 سال باید خودت 6 صبح پاشی بری مدرسه بعدش 12 سال یکی دیگه رو بیدار کنی بره حالا اینا هیچی! 12 سال حداقل لباس یه مکان برات مشخصه ولی بعدش اگه بخوای اونجا کار کنی یا اصلا بری دانشگاه دیگه اونم مشخص نیست و دغدغه میشه که چی باید بپوشی 

حالا این پشت کنکوری 99 ای که فردا امتحان زبان و بعدش امتحان تاریخ داره فقط 11 سال از اون 100 سال رو گذرونده نظرتون درمورد 89 سال بعدش چیه 

یه حس خوب امروز فقط اینکه فهمیدم فقط یه قسمت امتحان رو کامل کامل بلدم :) شاید مردم حواسم نیست نه ؟

 

من به جز آبیِ نگاهت آسمانی نمی شناسم

و اخر تابع له علی ذلک

کنکور ازت ممنونم :)

سال ,امتحان ,فقط ,رو ,بعدش ,زندگی ,100 سال ,12 سال ,سال اولش ,اولش سخته ,همین قدر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها